Aug 11, 2008

دوستت دارم

- دوستت دارم
- مداد رنگی داری دم دست؟
- تو شنیدی من چی گفتم؟
- آره، تو چی؟سوال من رو شنیدی؟
- آره ،36 رنگش رو دارم...داییم از خارج! برام آورده
- خوب...ببین...این یه کاغذ سفیده.به اسم زندگی
- جان؟
- فقط گوش کن و سعی کن بفهمی.توی این کاغذ سفید هیچی نیست و ما اینجوری حوصله مون سر میره
- خوب
- خوب برمیداریم با مداد سبز یه خورده سبزش میکنیم که خوشکل بشه...آبی هم همین نقش رو داره
- خوب
- خوب خوب نکن گوش کن فقط ...حالا اگه بشینی 2 ساعت به این سبز و آبی نگاه کنی...احساس میکنی دلت هیجان میخواد...درسته؟
-
- درسته؟
- خودت گفتی هیچی نگم
- میزنم تو دهنتا...درسته؟
- درسته
- خوب...حالا تنها چیزی که میتونه تورو از اینا نجات بده همون رنگ قرمزه...ببین
- آره
- خوب این همون عشقه
- جان؟
- عشق...علاقه
- باز چرت و پرت رو شروع کردی؟
- حالا رنگ نارنجی... این دقیقاً وقتیه که به طرف میگی دوستت دارم
- مسخره
- خوب...یه نفس عمیق بکش میخوام رنگ زرد رو بیارم
- زرد دیگه تفسیرش چیه ؟ لابد افسردگی های روحی بعد از عشقه!
- نه ! زرد محصول چند سال بعد از اون "دوستت دارم" کذایی و حضور یه بچه ست .تازه توی خوش بینانه ترین موقعیت
- کی حرف بچه زد؟
- من...آینده ...خیلی چیزای دیگه
- خوب حالا چرا زرد؟
- مگه بچه کار دیگه ای هم تو زندگی آدم میکنه؟
- بی مزه ... خوب؟
- خوب حالا هر رنگ دیگه ای که توی جعبه مداد رنگ میبینی بکش روی این رنگا
- اوکی .
- زیاد وسواس نداشته باش...بکش بره...وقت زیادی واسه خوشکل بازی نداری...باید به همه ی رنگا برسی

- هولم نکن بابا
- خوب ...کافیه دیگه...از کاغذ فاصله بگیر و بگو رنگ غالب چیه؟
- اممم...خوب....قهوه ای
- ای ول...قهوه ای
- خوب؟
- قهوه ای دیگه بابا! قهوه ای!